نگاهی تحلیلی به ابعاد و اثرات پاسخ موشکی ایران به دشمن؛ عین‌الاسد و فروریختن هژمونی آمریکا

1398/11/09
تعداد بازدید :1687

نگاهی تحلیلی به ابعاد و اثرات پاسخ موشکی ایران به دشمن؛

عین‌الاسد و فروریختن هژمونی آمریکا


   رهبر انقلاب اسلامی در این خطبه‌های نماز جمعه ۲۷ دی یک کلان روایت بسیار جامع از وقایعی که طی مدت دو هفته‌ی اخیر بر کشور گذشته بود را بیان کردند تا اذهان را از جزئی‌ نگری به کل‌ نگری و از تاکتیک به راهبرد متمرکز کنند.
برای آن که بتوانیم به مختصات اثربخشی آنچه که رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه تهران بیان کردند پی ببریم لازم است با نگاهی واقع‌بینانه شرایط ایران، منطقه و جهان را در دوهفته‌ی گذشته بازخوانی کنیم.

 ۱. دنیای امروز هژمونی مسلط آمریکا را در مقام ابرقدرتی بلامنازع آنچنان پذیرفته است که اندک مخالفتی با سیاست رسمی آمریکا از سوی دولت‌های جهان را حتی در قاب خیال تحلیل‌گران سپهر سیاست نمی‌نشاند. کشوری که بزرگ‌ترین نیروی نظامی جهان را از نظر تعداد نیرو، امکانات و بودجه داراست. بودجه نظامی آمریکا با مبلغ ۷۳۰ میلیارد دلار نه تنها در صدر بودجه‌های نظامی دنیاست؛ بلکه ۴۳ درصد کل هزینه‌های نظامی جهان محسوب می‌شود. با این پیش فرض، کشوری به خود اجازه بدهد که ورای صدور بیانیه یا نطق آتشین اعتراضی، در عرصه‌ی عمل پا به میدان تنازع بگذارد و ۱۳ موشک را به قلب مهم‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه فرود آورد بیشتر به افسانه می‌ماند تا واقعیت. اهمیت این موضوع را هم با جستجویی ساده در میزان بهت رسانه‌های غربی و عربی در دوهفته‌ی اخیر می‌توان مشاهده کرد. اما اینکه سیاست بایکوت بر پوشش اخبار میدانی از عین‌الاسد در دستور کار آمریکایی‌ها قرار گرفته نیز شاهد دیگری بر این ماجرا و هراس آمریکایی‌ها از این رسوایی است. اگرچه برخی رسانه‌ها مجبور به اعتراف به شکست سهمگین آمریکا در عین‌الاسد شدند. چنانچه پایگاه میدل‌ایست آی در همان ساعات اولیه نوشت: "پایگاه نظامی عین‌الاسد عراق به صورت کامل نابود شده است."

 ۲. ایالات متحده‌ی آمریکا با ۷ تریلیون دلار هزینه‌ی نظامی در منطقه طی چند سال اخیر یقینا قدرت نظامی لازم برای پاسخ به حمله‌ی موشکی سپاه را داشت. اما اینکه این پاسخ با تاخیری چند ساعته و محدود به یک نطق پرحاشیه و از سر وادادگی از سوی رییس‌جمهور آمریکا به نمایش گذاشته می‌شود، یعنی آمریکایی‌ها نه توان و نه امکان ورود به یک جنگ بی‌انتها با جمهوری اسلامی ایران را ندارند. برای تحلیل ابعاد این مسأله باید به تاریخ تجاوزات آمریکا نگاهی بیندازیم. کشوری که در طول ۲۵۰ سال، آغازگر بیش از ۲۰۰ جنگ بوده و به یک معنا تقریبا هر سال را با تجاوز به خاک کشوری پشت سر گذاشته، چگونه است که در برابر حمله‌ی سهمگین ایران به حریم نظامیش ترجیح را نه در پاسخ متقابل که در سخنرانی رییس‌جمهورش و دادن وعده‌ی تحریم اقتصادی بیشتر می‌بیند؟ آیا اینها جز به معنی فروریختن هیبت و هژمونی آمریکا نیست؟

 ۳. آمریکا سال‌هاست که به‌دنبال پیاده‌سازی طرح خاورمیانه‌ی بزرگ و تغییر زیرساخت سیاسی منطقه‌ی غرب‌آسیا است. این طرح بیش از هر چیز تأمین امنیت رژیم‌صیهونیستی را دنبال می‌کند. در این چند سال محور مقاومت با سکانداری و فرماندهی سردارِ شهید حاج قاسم سلیمانی مهم‌ترین مانع برای تحقق طرح آمریکا در منطقه بوده است. واقعیت مهم‌تر این است که با تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه و تصویب طرح اخراج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق حال و روز آمریکا و متحدان منطقه‌ایش به‌هیچ‌وجه مناسب نیست. حکایت امروز آمریکا در منطقه‌ی ما حکایت همان «پادشاه لخت» است که اقتدار فروریخته‌اش را حتی کودکان نابالغ هم می‌بینند و فریاد می‌زنند.

 ۴. طرح‌های آمریکا در ایران و سرمایه‌گذاری برای ورشکستگی اقتصادی کشور نیز نتوانسته به ثمر بنشیند. به اعتراف مقامات آمریکا بیشترین تحریم‌های اقتصادی تاریخ قرن اخیر در این چند سال بر ایران تحمیل شده و بنا بوده که این تحریم‌ها منجر به فروپاشی اقتصادی، شورش اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی و در نهایت به براندازی و انقلاب ختم بشود. اما آیا اینچنین شده است؟ بسیاری از سیاست‌مداران آمریکایی به بی‌تأثیر بودن فشارها اعتراف کرده‌اند. کریس مورفی، سناتور دموکرات آمریکایی می‌نویسد: «دولت [آمریکا] باید بپذیرد که سیاست تشدید تنش به شدت شکست خورده و باید مسیر را تغییر دهد.» حتی با وجود شبکه‌ی سازمان یافته‌ی نفوذ غرب‌گراها در ایران، مجدداً میزان وفاداری مردم به نظام و نمایش وحدت ملی بعد از ترور شهید سلیمانی کاری می‌کند که برای آمریکا و متحدان داخلی و خارجی آن صحنه‌ای از اعجاز توأم با یأس و خشم را رقم می‌زند که به تعبیر قرآن کریم " فبهت الذی کفر" است.

 ۵. رفراندوم ده‌ها میلیونیِ تشییع عصاره و فرمانده‌ی منطقِ مقاومت پیام واضحی برای غرب‌گرایان داخلی و کانون‌های تفکر جهانی داشته و دارد؛ اینکه مردم از نظام خسته نیستند؛ هر چند از فشارها و بی‌تدبیری‌های دولت و مجلس دل آزرده و رنجیده خاطرند. این یعنی بزرگ‌ترین مصیبت برای آمریکا و اروپایی‌ها که همه‌ی توان مادی و معنوی خود را برای جداسازی مردم از انقلاب و به صفر رساندن سرمایه‌ی اجتماعی آن در این سال‌ها هزینه کرده‌اند. آری! رهبر انقلاب در مقام توصیف پیروزی بزرگ در نمازجمعه خطبه خواندند که شاید ما از عُمق و گستره‌ی آن غافلیم. درگیر شدن به خطوط انحرافی برآمده از پروژه‌های روانی-رسانه‌ای دشمن علیه ما آفتی است که از دیدن برکات عظیم و اتفاقات شگفت‌آور این روزها محروم‌مان کرده است و رهبر انقلاب خطبه‌هایشان را در مسیر تبیین این راهبرد و موفقیت‌های بزرگی که ورای همه غبارهای موجود باید دید، تعریف کردند.

سامانه های دانشگاه