بنام خدا
مقدمه
دین مبین اسلام بعنوان کامل ترین و جامع ترین دین الهی به گونه ای نازل شده است که قابلیت و استعداد ایجاد و شکوفایی عمیق ترین فرهنگ ها را در همه اعصار و زمان ها دارد. چنانکه می بینیم انقلاب اسلامی ایران در دوران معاصر، نمادی از حکومت مورد خواست و ارادۀ اسلام عزیز و شجرۀ طیبۀ بوستان پر خیر و برکت دین است.
در این میان، فرهنگ ایثار و شهادت ارتباطی تنگاتنگ با آموزه های دین و به تبع آن انقلاب اسلامی ایران دارد. در واقع این فرهنگ مترقی و متعالی با جان و دل مردم مسلمان و ایرانی عجین گردیده و در مقاطع مختلف، برای حفظ و حراست از دین و اعتقادات و کیان و ناموس شان بروز و ظهور پیدا کرده است.
با نگاه به شاخصه های فرهنگ ایثار و شهادت در می یابیم که هرکدام از آن ها مستقلاً فرهنگی کامل و تأثیر گذارند و به تعبیری در مسیر سلوک الی الله یک منزل و یک کلاس معرفتی به حساب می آیند. بررسی و شناخت این شاخصه ها موجبات بالا رفتن سطح معرفتی و کمال ورزی و عبودیت انسان ها را فراهم خواهد ساخت.
نخستین و مهم ترین گام در راه حفظ و اعتلای ارزشها و ترویج و پاسداری از فرهنگ ایثار و شهادت که تداوم بخش ارزشهای پاک الهی است، شناخت و بصیرت نسبت به راه حق و حقیقت و هدف متعالی شهدا است. زیرا کسی که شهد شیرین حقایق و ارزشها را بچشد، در هر شرایطی به آنها پایبند خواهد ماند.
چنین شناختی، سبب می شود که مردان الهی و مؤمنان حقیقی به جای پرداختن و درگیری به دغدغه ها و امور دنیوی کاذب، به تحکیم مبانی فکری و ترویج عقاید صحیح و اشاعۀ فرهنگ انسانی و پاسداری از همۀ ارزشهای الهی بپردازند و همۀ کارهای خود را رنگ خدایی زنند. چنانکه شهدا شناختند و در راه دوست ثابت قدم مانده و کارهاشان سراسر رنگ و صبغه ای الهی داشت.
در حقیقت باید اذعان نمود که اگر نبود این فرهنگ آرمانی و بلند، هیچگونه حرکتی برای شکل گیری نظام اسلامی و در پی آن برای تداوم این نهضت، شکل نمی گرفت.
این فرهنگ آسمانی که تجلی بلوغ معنویت و اوج اطاعت و عبودیت حضرت احدیت است ریشه در گذشتۀ تاریخ بشریت دارد و نمونه هایی از آن، در همۀ اعصار و زمان ها و در همۀ ادیان وجود داشته، اما بلوغ و غایت آن در عصر پیامبر خاتم (ص) و پس از آن، در میان امت او و در زمان ما در انقلاب اسلامی ایران بوضوح، متجلی گردیده است.
بدون شک، ترویج و پاسداشت این فرهنگ بزرگ انسانی و آسمانی، نیاز به مجاهدت همۀ انسان های آزاده و انقلابی دارد و البته در این میان، سهم و نقش خواص جامعه اسلامی بیش از دیگر اجزاء و جریانات جامعه اسلامی است.
بر کسی پوشیده نیست که در جریان شکل گیری و بالندگی انقلاب پر شکوه اسلامی ایران به رهبری پیر فرزانۀ ما امام خمینی (ره)، دانشجویان مبارز و متعهد در قالب تشکل های دانشجویی نقش بسزائی را ایفا نمودند.
از آنجائیکه فرهنگ ایثار و شهادت در همۀ مراحل نهضت و در همۀ عرصه های انقلاب بعنوان یک عامل نیروبخش، معرفت افزا و بیدار کننده برای نیروهای انقلابی از یکسو و اهرمی تأثیرگذار و بازدارنده در برابر توطئه ها و موانع دشمنِ تا دندان مسلح از سوی دیگر بوده است. در مرحلۀ تداوم نهضت دینی و مردمی ایران اسلامی نیز، خط فکری اساتید و دانشجویان مسلمان و متعهد و خواص جامعه، رسالتی سنگین و بزرگ و نقشی محوری و سرنوشت ساز، در جهت ترویج و پاسداری از فرهنگ بی بدیل ایثار و شهادت بر عهده دارند.
البته این رسالت سنگین نیازمند به رعایت مقدمات، توجه مندی و تدابیر لازم و برنامه ریزی های دقیق و مسئولانه دارد که به عون و قوۀ الهی قصد ما اینست که در این نوشتار به بررسی ابعاد و راهکارهای این رسالت مهم بپردازیم.
امید آنکه در سال نوآوری و شکوفایی قدمی هر چند ناچیز برداشته و به نور هدایت الهی مسیری را نور افشانی کرده باشیم.
و این هم سخنی با زبان حال:
با خویش می گفتم یا آدمی خود باید کاری کند تا ماندگار شود و یا برای آنهایی کار کند که ماندگار شدند. به قول معروف «آنها که رفتند کاری حسینی کردند و ما که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم.» و اکنون میدانی دیگر به پهنای تاریخ، در پیش روی ماست.
زمانی می گفتند: هر که دارد هوس کرببلا بسم الله/ هر که دارد به سرش عشق و صفا بسم الله
و شهدا با این زمزمه رفتند تا بیکرانها، کبوترانی که عقاب وار پریدند و عاشقانه به دوست لبیک گفتند.
و امروز، رهروان، را مِیدانی دیگر پیش رو و ندایی دیگر در گوش است؛ میدان حفظ ارزشها و ندای "هل من ناصرِ" شهدا که می پرسند: بعد از ما چه کردید؟
آری دوستان، بیاییم تا فرصت مان هست کاری کنیم، حال که از قافلۀ مردانِ مرد جا مانده ایم، از کوچه گَردانِ عرفان و دَرد جا نمانیم.
اگر توفیقمان نبود چون شهدا کاری ماندگار کنیم، بیایید کاری ماندگار برای شهدا کنیم.
و این تلاش اندک و ناچیز، تقدیم به جلوۀ حقیقی ایثار و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و همۀ آنانی که سر به راهش تقدیم داشتند.
اللهم تقبل منا هذا القلیل
وارزقنا شهادة فی سبیلک بخش اول) فرهنگ ایثار و شهادت
دستیابی به شاخصه های ایثار و شهادت مستلزم آشنایی با مفاهیم ایثار و شهادت است. ایثار و شهادت دو میوۀ ارزشمند و متعالی دین و مکتب الهی است، هر جامعه ای برخوردار از این دو، باشد سعادت و پیروزی را قرین خویش ساخته است.
لازمه برخورداری جوامع از این دو، تعلیم و تربیت صحیح فرد فرد جامعه در پرتو تعالیم نورانی انبیاء الهی و برجسته نمودن شاخصه های ایثار و شهادت که همان الگوهای عملی انسانی، اخلاقی و دینی است می باشد.
نمونه هایی از روحیه ایثار و شهادت، ممکن است به صورت مقطعی و ناپایدار در هر جامعه ای پدیدار شود اما نوع و رتبه آن بر اساس مبانی فکری و اعتقادی و جهان بینی و ایدئولوژی هر جامعه متفاوت است و ایثار و شهادت حقیقی را تنها در مکاتب الهی و توحیدی می توان یافت.
آن زمان می توان به دارا بودن آن به عنوان یک گرایش همگانی و پایدار بالید که این روحیه از طریق بالا رفتن سطح معرفت و شناخت مردم به روی آوردن به الگوهای الهی و آسمانی در جامعه بینجامد و به صورت یک فرهنگ همه گیر و غالب در آید.
فصل اول) ایثار
گفتار اول) مفهوم شناسی ایثار
تعریف ایثار
(ایـثـار) در لغـت، به معناى برگزیدن، غرض دیگران را بر غرض خویش مقدّم داشتن و مانند آن اسـت.[1] به عبارتی به معنای از خود گذشتگی و ترجیح و برتری دادن به آنچه مطلوب دیگران است.
ایثار در اصطلاح عبارت است از: بخشش مال به کسى، با وجود احتیاج به آن.[2] در اخلاق اسلامی به معنای گذشت از خود به نفع دیگران است و اینکه درباره چیزهایی را که خود به آن نیازمندیم، دیگران را بر خود ترجیح دهیم.
در اصطلاح عرفانى «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» ایثار یعنى برگزیدن و اختیار کردن و اکرام کردن و تفصیل دادن و در اصطلاح اختیار کردن غیر است بر خود از روى قصد و نیت. ابو حفص گوید: «الایثار ان تقدم حظوظ الاخوان على حظک فى امر آخرتک و دنیاک»[3]
اگر بخشی از مال خود را به دیگران بدهیم و برای خود هم نگه داریم، انفاق کرده ایم، ولی « ایثار» این است که مال خود را تماما به دیگری ببخشیم، در حالی که خود به آن نیاز داریم. خداى متعال بهترین بذل را بذل محبوب قرار داده ومی فرماید «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» و چون روح کسى مبذول باشد مال و منال و خرقه و لقمه را چه خطر باشد؟ بالاترین ایثار آنست که ایثار کند و لو بدان حاجت داشته باشد.[4]
بعضی از معانی ایثار، در امور مالى یا مقدم داشتن خواسته دیگران، در مسائل دنیوی صدق مى کـنـد، ولى آنـچـه در حیطه امـور دینی و اعتقادی و دفاع از ارزشها مـطـرح اسـت چـیـزى بـیـش از ایـنـهـاسـت و در این مجال، مفاهیمی نظیر گـذشـت از جـان، مال، مقام، شخصیت، آبرو و نظایر آن برای هدفی مقدس را شامل مى شود. بدین معنا که یک انسان با اعتقاد، در راه اعتلاى اسـلام و پـایـدارى در راه اقامه شعایر دینى و دفاع از ارزشهای مقدس و برافراشتن پرچم توحید، با تمام امکانات مادی و معنوی خود تلاش کرده، و حتی از بذل جان و مال خویش در راه حفظ و حراست از هدف مقدّس و متکامل خود، دریغ نورزد.
درهمین مقام، هجویرى گوید: "ایثار بر لقمه، کار سگان است، مردان جان و زندگانى ایثار کنند."[5]
ایثار در تعریف امیر بیان جایگاه ویژه ای دارد در فرمایش گهر باری چنین آمده: "الایثار أشرف الکرم؛ ایثار اشرف انواع کرم است." در توضیح آن باید گفت: «ایثار» بمعنى جود و بخشش آمده و بمعنى بخشش چیزى با وجود احتیاج بآن نیز آمده و «کرم» نیز بمعنى جود و سخاوت آمده و بمعنى هر شرافتى و کرامتى که بسبب خصلتى یا عملى حاصل شود نیز آمده، بنا بر این اگر کرم در این عبارت بمعنى اوّل باشد باید که ایثار بمعنى دویم باشد و معنى این شود که بخشش چیزى با وجود احتیاج بآن اشرف افراد جود و بخشش است و اگر «کرم» بمعنى دویم باشد «ایثار» بهر یک از دو معنى مىتواند بکار رود و معنى اش، این مىشود که جود و بخشش یا جود و بخششى که با جود احتیاج بآن باشد اشرف اموری است که باعث گرامى بودن این کس و برترى رتبه و فزونى مرتبه او گردد.[6]
علامه جعفری در تبیین تعریف اصطلاحی ایثار، چنین می نگارد: "ایثار یکى از اصیلترین ارزشهاى اخلاقى است. شناخت علمى ماهیت این موضوع ارزشى روشنتر از آنست که نیاز به تفصیل داشته باشد. هر کسى که در مصالح زندگى، دیگرى یا دیگران را بر خویشتن مقدم بدارد، چنین شخصى ایثار نموده است. این یک تعریف کلى است که براى شناسایى علمى ایثار لازم و کافى است. و یا حد اقل چنین تعریفى کمتر از آن تعریفات که در باره همه موضوعهاى علمى بیان مىشود نمىباشد. حال مىتوانیم علل بوجود آمدن این حالت را از دیدگاه علمى بررسى نماییم، مىبینیم اگر کسى به ارزش واقعى جان انسانها آگاه گشت و عظمت نوعدوستى و احیاى یک انسان را به خوبى درک کرد، و از طرف دیگر انبساط فوق لذایذ معمولى را در ایثار دریافت نمود، این عوامل مانند یک علت طبیعى موجب بوجود آمدن صفت ایثار در انسان مىگردد، و اگر این عوامل نباشد محال است آن صفت شریف در انسان تحقق پیدا کند، همان گونه که اگر عوامل بوجود آورنده یک موجود جمع نشود تحقق یافتن آن محال است. و بدین ترتیب همه آن مجارى علمى که موضوعات علمى دیگر در آن قرار مىگیرند، همه حقایق ارزشى نیز در همان مجارى قرار گرفته و قابل بررسى و تحقیقات علمى مىباشند."[7]
گفتار دوم) اهمیت و جایگاه ایثار
ایثار یک واژه عام است که در همه مکتب ها و فرهنگ ها وجود دارد اما در اسلام از یک برتری خاصی برخوردار است و هر تلاش و فداکاری و از خودگذشتگی را ایثار نمی گویند. ، بلکه ایثار در اسلام، پیش زمینه ای چون اخلاص و در راه خدا بودن، دارد. ایثار بیانگر رشد و معرفت انسانی است و این موقعی حاصل می شود که انسان به یک تکامل روحی دسترسی پیدا کند. ایثارگری از آنجایی که ریشه در فطرت پاک انسانی و آموزه های دین الهی دارد و نیز، حامل پیام هایی چون: خداخواهی، دین باوری، انسان دوستی و دگرخواهی، شهادت، رشادت، از خودگذشتگی، عزت و عظمت و... است، در بین ما تقدس پیدا کرده است.
· از نگاه قرآن و روایات
الف) قرآن کریم با بیان شواهد و نمونه هایی، ایثار را در ابعاد مختلف ستوده است، ازجمله:
1) حـضـرت ابـراهـیـم (ع) را به عنوان(بـنیانگذار ایثار)[8] مى ستاید که از خدایان و بت هاى مـشـرکان بیزارى جسته ، ترسى به خود راه نداد و جان بر کف، بت ها را در هم شکست و فریاد برآورد که: "اُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ؛[9] اف بر شما و بر چیزهایى که جز خدا مى پرستید!"
هـمـچـنـیـن در جـریـان ذبـح حـضـرت اسـمـاعـیـل، وقـتـى ابـراهـیـم (ع) خـواب خـویـش را بـه عمل تبدیل کرد و از آن آزمایش الهى پیروزمندانه بیرون آمد، خداوند او را این گونه ستود: "سَلامٌ عَلى اِبْراهیمَ کَذلِکَ نَجْزِى الُْمحْسِنینََ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنینَ؛[10] سلام بر ابراهیم ، ما نیکوکاران را این چنین پاداش مى دهیم، او از بندگان مؤ من ما بود."
2) در بیان ایثار جانى حضرت على (ع)مى فرماید: "وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ؛[11] و بعضى از مردم براى به دست آوردن خشنودى خدا جان خویش را فدا مى کنند." در جریان محاصره خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به وسیله شمشیرزنان قریش، در لیلة المبیت بود که على علیه السّلام با ایثار عجیبى، خود را در کانون خطر افکند و جان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را نجات داد. حتّى در بعضى از تواریخ آمده که قبل از آن نیز دشمنان، نقشۀ کشتن پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را کشیده بودند و ابوطالب از این موضوع سخت نگران بود.[12]
3) در جاى دیگر ایثار مالى خاندان پیامبر(ص)را چنین مى ستاید: "وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً؛[13] غذاى خویش را با آنکه آن را دوست دارند، به مسکین و یتیم و اسیر مى خورانند."
4) هـمـچـنـیـن ازانـصـارـ کـه در حـال فـقـر، از بـرادران مـهـاجـر خـود، بـا تـقـسـیـم امـوال وخـانـه هـاى خـویش پذیرایى کردند و آنان را بر خود مقدّم داشتند ـ این گونه تمجید مى کند: "وَ یُؤْثِرُونَ عَلى اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛[14] دیگران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند خود، فقیر و نیازمند باشند."
5) نمونۀ دیگر، رزمندگان و ایثارگرانی اند که با تجاوز گران مى جنگند و آنها را در هم مى کوبند، یا براى باز گرفتن حقوق از دست رفته خود و ملتشان فداکارى مى کنند، یا به جهت قطع زنجیر بردگى، رهائى از قید اسارت و رسیدن به استقلال و آزادى دست به اسلحه مى برند و جان بر کف، جهاد و مبارزه مى نمایند، این گروه از دیدگاه اسلام داراى مقام ارجمند و عالى مى باشند. "و من یقاتل فى سبیل الله فیقتل او یغلب فسوف نوثیه اجرا عظیما[15]؛ و آن کس که در راه خدا پیکار کند و کشته شود یا پیروز گردد پاداش بزرگى به او خواهیم داد."
سرنوشت مجاهدانى که عاشقانه و آگاهانه به میدان رزم شتافته اند، و در راه خدا مبارزه مى نمایند از دو حال خارج نیست، یا شهید مى شوند و یا با در هم کوبیدن دشمن، بر او پیروز مى گردند، و در هر صورت از پاداش بزرگ الهى بهرمند مى شوند.
در آیه دیگر مى فرماید: "لا یستوى القاعدون من المومنین غیر اولى الضرر و المجاهدون فى سبیل الله باموالهم و انفسهم ، فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم على القاعدین درجه[16]؛ افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى از جهاد بازداشتند با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند یکسان نیستند، خداوند مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند بر قاعدان برترى بخشیده ..."[17]
آیه دیگری از مقام ارجمند ایثارگران و مبارزان در راه خدا چنین دفاع مى کند: "اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن امن بالله و الیوم الاخر و جاهد فى سبیل الله لا یستون عند الله[18]؛ ایا سیراب کردن حاجیان خانه خدا و آیباد ساختن مسجد الحرام را همانند (کار) کسى قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه خدا جهاد کرده است (این هر دو) هرگز نزد خدا مساوى نیستند."
در شان نزول این آیه آمده که: ((شیبه)) و ((عباس)) هر کدام بر دیگرى افتخار مى کردند و مشغول گفتگو بودند که على (علیه السلام) نزدشان رسید، و پرسید به چه چیز افتخار مى کنید؟
((عباس)) گفت: امتیاز من مساءله آب دادن به حجاج خانه خدا است.
((شیبه)) گفت: تعمیر کننده مسجدالحرام (و کلید دارخانه کعبه) هستم.
على علیه السلام فرمود: با اینکه از شما حیا مى کنم، باید بگویم: افتخار من که جهاد در راه خدا است و باعث ایمان آوردن شما شد بر افتخار شما ترجیح دارد.
((عباس)) خشمناک برخاست و خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله شتافت (بالحن شکایت) گفت: یارسول الله! من حقیقتى را بیان کرده ام و چه باک دارد اگر از سخن حق ناراحت گردد.
جبرئیل بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نازل شد و این آیه را آورد تا براى آنها بخواند. "اجعهلتم سقایة الحاج ..."[19]
ب) ایثار در روایات
از ایـثـار در روایـات بـه عـنـوان (خوى و خصلت ابرار و برگزیدگان الهى، نیکوترین احسان و اعلى مراتب ایمان) نام برده شده است، یکی از میادینی که ایثار در اوج خود جلوه پیدا می کند، میدان جهاد در راه خدا است. ایثارگرانی که براى دریدن تارهاى شرک، زدودن زنگارهاى کفر، برپا داشتن کلمه توحید و پاسدارى از اسلام و قرآن، و یا به جهت سر کوبى ستم گران و متجاوزین و نجات از قید اسارت مى جنگند، عمل کنندگان به سخت ترین فرمان پروردگار هستند.
پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله فرموده: "افضل الاعمال احمزها[20]؛ بهترین عمل دشوارترین آن مى باشد."
و امیرالمؤمنین علی علیه السلام مى فرماید: "افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه[21]؛ برترین اعمال آن است که در عین عدم تمایل، خویشتن را بر انجام آن وادار کنى."
لذا یکى از راه هاى تقرب به پروردگار، مبارزه در راه خدا و ((جهاد فى سبیل الله)) است، نیز على علیه السلام در بیانی دیگر مى فرماید: "ان افضل ما توسل به المتوسلین الى الله (سبحانه و تعالى) الایمان به برسوله و الجهاد فى سبیله[22]؛ برترین وسیله اى که متوسلان مى توانند با آن به سوى خداوند تقرب جویند: ایمان به او پیامبر او است و همچنین جهاد در راه او."
یعنى بهترین وسیله و راهى که مى تواند انسان دلباخته به مقام قرب ((الله)) را به او نزدیک نماید. پس از ایمان به پروردگار، و بعد از تمسک و توسل به رسول خدا صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام ایثارگری (جهاد و مبارزه در راه خدا) مى باشد.
مجاهد و پیکارگرى که با جهاد و از خود گذرى خود، سعى و تلاش مى کند دستورات الهى را پیاده کند، یا از آن پاسدارى نماید، و در این راه از همه چیز و همه کس صرف نظر مى کند، و تمام همش انجام مسوولیت شرعى اش است، بدون تردید پیشگاه بارى تعالى مقام و منزلت عالى دارد.
و در خطبه ای دیگر مى فرماید: "ایها الناس .... استعدو للمسیر الى عدو، فى جهاده القربه الى الله و درک الوسیله عنده[23]؛ اى مردم! براى رویارویى با دشمن آماده شوید، چه جهاد با آنها راهى است براى نزدیکى به پروردگار و منزلت یافتن در نزد وى."
امیرمؤمنان علی (ع) در روایتی دیگر، در فضیلت ایثار می فرماید: "اَلاْ یثارُ سَجِیَّةُ الاَْبْرارِ وَ شیمَةُ الاَْخْیار؛[24] ایثار خوى نیکوکاران و شیوه نیکان است." در جاى دیگر فرمود: "اَلاْیثارُ اَحْسَنُ الاِْحْسانِ وَ اَعْلى مَراتِبِ الاْ یمانِ؛[25] ایثار نیکوترین احسان و بالاترین مراتب ایمان است."
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ارزش و منزلت ایثار و ایثارگران مى فرماید: "اخبرنى جبرئیل بامر قرت به عینى و فرح به قلبى ، قال : یا محمد من غزى من امتک فى سبیل الله فاصابه قطره من السما اوصداع ، کتب الله له شهاده یوم القیامه[26]؛ به من خبر داد ((جبرئیل)) به امرى که چشمم روشن و دلم شاد شد، که اى محمد! هر کس از امت تو در راه خدا جهاد کند، و در این مبارزه و پیکارتنها قطره آبى از آسمان بر او اصابت کند، یا سر درد شود، خداوند متعال در روز رستاخیز مقام شهید نصیب او مى گرداند."
اینکه به خاطر برخورد قطره آبى و یا مبتلا شدن به درد سر، به جهاد گران ((فى سبیل الله)) مقام شهید اعطا مى شود، پیدا است که مقام ایثارگران (جانبازان و معلولین) میدان رزم و یا به خون خفتگان معرکه جهاد، چه اندازه عالى است.
ایثار واقعی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم شهادت دارد و در حقیقت باید گفت این دو مفهوم از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. آنجا که انسان مکتبی و دین مدار، خون پاکش را در راه پاسدارى از اسلام و ارزش هاى متعالی آن، تقدیم می کند، به بالاترین درجه ایثار رسـیـده و مـحـبـوب تـریـن مـقـام را نـزد خـدایش دارد؛ چـنـان کـه رسول خدا(ص) درباره ارزش خون پاک شهیدان راه خدا مى فرماید: "ما مِنْ قَطْرَةٍ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبیلِ اللّهِ؛[27] هیچ قطره اى در پیشگاه خداوند، محبوب تر از قطره خونى که در راه خدا ریخته مى شود نیست."[28]
بعنوان نمونه ای از جلوه های ایثار، مرحوم علامه مجلسى، در بحار الانوار، نقل مىکند، که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هنگامى که از خانهاش (در مکّه) خارج مىشد، بچههاى مشرکان، او را با سنگ هدف قرار مىدادند تا آنجا که بدن او را مجروح مىساختند و على علیه السّلام که ذوب در شخصیت نبی اکرم (ص) بود با روح فداکاری و ایثارگری اش، به عنوان دفاع از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به آنها حمله مىکرد و آنها را فراری مى داد.[29]
گفتار سوم) اقسام ایثار
در یک نوع تقسیم، ایثار بر سه وجه است:
- اول آنکه خلق را برگزیند بر نفس خود، در موردى که موجب دینى بر او نشود و سبب تحمل مشقت و اتلاف وقت و غیره نشود.
- دوم ایثار رضاى خدا بر رضاى غیر خدا، اگر چه در آن دشواریها باشد و مشقت زیادى را در برداشته باشد و تحمل دشواریهائى را لازم داشته باشد.
- سوم ایثار خدا، زیرا فرو رفتن در ایثار خود دعوى مالک بودن خود است یعنى ایثار را از خداوند داند و خود را هیچ پندارد.[30]
ما در این مجال، همچون بسیاری مفاهیم دیگر، ایثار را بر دو وجه تقسیم و شقوق آن را بررسی می کنیم:
الف) ایثار ممدوح:
نمونه هایی از ایثار ممدوح را چنین می توان برشمرد:
- انسانی که خواست دیگران را به آسانى برخواست خود مقدم داشته و خود را براى آسایش دیگران به رنج و زحمت مى اندازد، امیرمؤمنان (ع) در خطبه متقین این روحیه را به اهل تقوا نسبت می دهد.[31]
- مـقـدم داشـتن خواست الهى بر هواى نفس؛ نظیر کار حضرت یوسف (ع) که با مقدم داشتن خواست خدا، آبروى خود را حفظ کرد و زندان را بر ارتکاب معصیت ترجیح داد.[32] خـداوند نیز به واسطه این ایثار، او را برگزید و به مقام عالى رسانید.
- روح سـلحشورى، فداکارى و از خودگذشتگى که سربازان و بسیجیان اسلام براى اعتلاى کلمه حق و آیین توحیدى ازخود نشان مى دهند، نیز از موارد ایثار مثبت است. قرآن کریم ایثارگران را کـه از هـمـه چـیـز دنیا گذشته ، جان بر کف به میدان نبرد و جهاد در راه خدا مى شتابند، با بیان (... فَضَّلَ اللّهُ الُْمـجـاهـِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ اَجْراً عَظیماً)[33] ستوده و کارشان را یک معامله الهى مى داند.[34]
-ترجیح حق بر باطل گرچه به ضرر انسان باشد. امام صادق (ع)فرمود: "اِنَّ مِنْ حَقیقَةِ الاْیمانِ اَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّکَ عَلَى الْباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَکَ...؛[35] از حـقـیـقـت ایـمـان، آن اسـت کـه حـق را ـ گـرچـه بـه زیـان تـو اسـت ـ بـر باطل ـ گر چه به سود توست ـ ترجیح دهى."
- ایثار فرصت ها و سرمایه ها: مؤمنان واقعی در مواقف بزرگ امتحان الهی به تأیید الهی همیشه ایام سربلند و پیروز بیرون می آیند، یکی از مواقفی که روحیۀ ایثار مؤمنان، جلوه می کند، زمانی است که در عین حالیکه خود و خانواده و نزدیکان، به سرمایه های مادی و معنوی و فرصت های دنیوی خود احتیاج، دارند، افرادی را محتاج تر از خود می بینند و با این شعار که "تو که ایستاده ای دست افتاده ای بگیر" از فرصت ها وسرمایه های مادی و معنوی و از حق خویش صرفنظر نموده و میدان را بنفع محتاج تر از خود خالی می کنند. یا با یک تحلیل معنوی نتیجه می گیرند که من بدون این فرصت و سرمایه می توانم به حیاتم ادامه دهم، چه بسا دیگر نیازمندانی باشند که صرفاً ادامۀ حیاتشان منوط و وابسته به همین فرصت یا سرمایه ای باشد که امروز در دستان من است.
از این رو ایشان به بهترین وجه، با طیب خاطر و ضمیری آرام و مطمئن "لوجه الله" از بهترین سرمایه ها و فرصت هاشان می گذرند و حیات دیگران را بر آسایش و راحتی بیشتر خود و نزدیکان، ترجیح می دهند. به بیانی دیگر به دیگران حیات مجدد می بخشند و مشمول آیۀ شریفۀ "من احیاها فکانما احیاالناس جمیعاً"[36] می شوند.
ب) ایثار مذموم: نمونه هایی از ایثار مذموم عبارتند از:
- فـداکـارى و گـذشـتـن از جـان و مـال و... در جـبـهـه بـاطـل، که کـارى پـوچ و بـیـهـوده و یـکـى از جـنـبـه هـاى مـنـفـى ایـثـار اسـت، قرآن مجید از این واقعیت تلخ چنین یاد مى کند: "اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً...؛[37] کـافران اموالشان را خرج مى کنند تا مردم را از راه خدا بازدارند. اموالشان را خرج خواهند کرد و حسرت خواهند برد."
- گـزیـنش دنیا و ترجیح مظاهر آن بر آخرت نیز از مصادیق ایثار منفى است. قرآن کریم در نکوهش چنین کارى مى فرماید: "فَاَمّا مَنْ طَغىَ وَ آثَرَ الْحَیوةَ الدُّنْیاَ فَاِنَّ الْجَحیمَ هِىَ الْمَاءْوى؛[38] هر که طغیان کند و زندگى این جهانى را برگزیند، دوزخ جایگاه اوست."
- ایـثـار بـى مـورد؛ اگـر ایـثـار سـبـب نـاراحـتـى و فـشـار بر فرزندان انسان گردد و نظام خانوادگى اش را به خطر افکند، ایثار منفى است و درصورتى که هیچ یک از اینها تحقق نیابد ایثار بهترین راه است.[39]
قرآن کریم مى فرماید: "وَ لا تـَجـْعـَلْ یـَدَکَ مـَغـْلُولَةً اِلى عـُنـُقـِکَ وَ لا تـَبـْسـُطـْهـا کـُلَّ الْبـَسـْطِ فـَتـَقـْعـُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛[40] نه دست خویش را (از روى بخل) به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشاى که ملامت شده و حسرت زده خواهى نشست."
- گزینش هواى نفس بر خواست الهى.[41]بگونه ای که انسان در عین حالیکه از دشمنی هوای نفس و آفات و مضرات پیروی و تبعیت هوای نفس آگاه بوده و به آثار و فواید پیروی از فرامین و دستورات الهی واقف باشد لکن در انتخاب های خویش، بخاطر رسیدن به تمایلات و هواهای نفسانی اش از امر و فرمان الهی بگذرد و به عبارتی خواست خالقش را بر خواست نفس خویش ترجیح داده و به پای نفس ایثار کند.
گفتار چهارم) آثار و فواید ایثار
به طور قطع ، ایثار مثبت و ممدوح ، نتایج زیبا و گرانقدرى در پى خواهد داشت که برخى از آنها بدین شرح است:
1. ظهور فضیلت های انسانی: در صحنه هاى ایثار، جوهره واقعى، کرامت نفس، پاکیزگى، صفا و بلندى مرتبه انسان هاى بزرگوار آشکار مى شود و به تعبیر امیرمؤمنان (ع): "عِنْدَ الاْیثارِ عَلَى النَّفْسِ تَتَبَیَّنُ جَواهِرُ الْکُرَماء؛[42] هنگام ایثار، گوهرهاى (شرافت و بلندى مرتبه) کریمان آشکار مى شود."
2. ناامیدی و شکست دشمن: ایثار و فداکارى در مصاف با دشمن موجب زبونى و درماندگى و ناامیدی دشمن مى شود. علاوه بر اینکه روح ایثارگری تحرک رزمندگان اسلام را مضاعف و استقامت شان را مضاعف می کند، روحیۀ دشمن را با دیدن جلوه های ایثار و گذشت رزمندگان اسلام، را تضعیف و در یک شهود عینی، به حقانیت جبهه اسلام واقف و به بطلان و توخالی بودن عقیده و مرام خویش پی می برند.
یکى از رزمندگان دفاع مقدس مى گوید: در گـرمـاگرم عملیات رمضان ، رزمنده اى را دیدم که پایش قطع شده بود. وقتى بالاى سرش رفتیم و خواستیم او را به عقب منتقل کنیم ، گفت : مرا رها کنید و با روحیه بیشتر به پیشروى ادامه دهید. فقط اگر امـکـان دارد مرا در گودالى جاى دهید و بروید. پس از چند ساعت که برگشتیم، دیدیم آن برادر بسیجى و ایثارگر در همان نقطه به لقاءالله پیوسته است.[43]
3. عزتمندی، سـَرْوَرى و سـرافـرازى: امـیرمؤمنان علی (ع) از ایثار، به عنوان برترین عبادت و بزرگترین مایه سرورى یاد کرده[44] و نیز مى فرماید: "بِالاْیثارِ عَلى نَفْسِکَ تَمْلِکُ الرِّقابَ؛[45] بـا ایـثار (و مقدم داشتن دیگران) بر خود، مالک گردن ها مى شوى (مردم مطیع و فرمانبردار تو مى شوند)."
در جای دیگر می فرماید: "الایثار أفضل عبادة و أجلّ سیادة."[46] ایثار برترین عبادت و بزرگترین آقایى است. وقتی ایثار در کلام حضرت امیر (ع) والاترین عبادت معرفی می شود، بدون دخالت هیچ عامل دیگری، بزرگترین آقائی و نهایت سیادت، بعنوان ثمره و نتیجۀ عبادت و بندگی، در آن نهفته است. زیرا خداوند هیچ ارزش و مقامی را بالاتر از بندگی و عبادت خویش قرار نداده، چنانکه نبی مکرم اسلام (ص) پیش از مقام نبوت افتخار مقام بندگی و عبد بودن خداوند را داراست. (اشهد ان محمد عبده و رسوله) و کسی که به این مقام نائل آید، بی شک، به بالاترین مرحله از آقائی و سیادت خواهد رسید.
و نیز در بیانی دیگر فرموده است: "بالایثار یسترقّ الاحرار"[47] با کمند ایثار، آزادگان به بردگى در آیند. یعنی چنان ایثار، در جان و دل هر انسان آزاده با هر مقام و رتبه ای، اثر می کند که ایشان را از اوج، به زیر می کشد و بنده و بردۀ مرام ایثارگران می کند.
4. ترویج عملی معروف و رشد و بالندگی جامعه: شخصی که ایثار می کند و برای خدا دیگران را بر خود و خانوادۀ خود ترجیح می دهد، مستقیماً و توأمان (قولاً و عملاً) بر فرد فرد جامعه تأثیر می گذارد، و در حقیقت مصداق واقعی "الامرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدودالله"[48] می شود. امر بمعروف، این فریضۀ الهی را عملاً نه صرفاً با زبان، در جامعه پیاده می کند، شیوه ای که مورد توصیۀ روایات نیز است. "کونوا دعاةً الی الله بغیر السنتکم[49]؛ با غیر زبانتان، داعیان به سوی خداوند باشید." و هم با گفتار و رفتارش، حدود الهی را در جامعه حفظ می کند و مانع آن می شود که رعایت احکام الهی از سوی مردم و حاکمان، در جامعه به فراموشی سپرده شود.
این روش، مؤثرترین شیوه در رشد و بالندگی و کمال بخشی فرهنگ جامعه است، وقتی مردم روح ایثارگری را در چنین انسانی با چشمان خود می بینند، به ارزشهای حقیقی و الهی بیش از پیش ایمان اورده و به پایبندی احکام الهی تن می دهند.
[1] لغت نامه دهخدا، ج 8، واژه ایثار.
[2] جامع السعادات، ج 2، ص 122.
[3] طبقات، ص 122، بنقل از فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص 356.
[4] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص: 356، انتشارات دانشگاه تهران، نرم افزار حکمت اسلامی.
[5] همان منبع.
[6] شرحغررالحکم و دررالکلم(خوانسارى)، ج 1، صفحهى 229
[7] ترجمهوتفسیرنهجالبلاغه، ج 22، صفحهى 288
[8] امام خمینى (ره) فرمود: حضرت ابراهیم (ع) بنیانگذار ایثار است. (صحیفه نور، ج 19، ص 53.)
[9] انبیاء، آیه 67.
[10] صافّات، آیات 109 ـ 111.
[11] بقره، آیه 207.
[12] پیام امام امیرالمؤمنین (ع)، شرح تازه وجامعى بر نهجالبلاغه، ج 2، صفحهى 174.
[13] انسان، آیه 8.
[14] حشر، آیه 9.
[15] سوره نساء آیه 74.
[16] همان سوره ، آیه 95.
[17] برای مطالعه بیشتر ر.ک: جنگ و جهاد در نهج البلاغه، حسین شفائی، دفتر انتشارات اسلامی.
[18] سوره توبه ، آیه 19.
[19] تفسیر نمونه، ج 7، ص 321.
[20] نهج البلاغه ذیل حکمت 241 - فیض الاسلامى ، ص 1196.
[21] همان، ذیل حکمت 241 - فیض الاسلامى ، ص 1196.
[22] همان، خطبه 109، فیض الاسلامی ، ص 338.
[23] مستدرک نهج البلاغه ، ص 63.
[24] شرح غررالحکم، ج2، ص 164.
[25] همان، ص 31.
[26] وسائل الشیعه، ج 11، ص 26.
[27] وسائل الشیعه، ج 11، ص 8.
[28] برای مطالعه بیشتر ر.ک: جنگ و جهاد در نهج البلاغه، حسین شفائی، دفتر انتشارات اسلامی.
[29] بحارالانوار، ج 41، ص 62.
[30] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص: 356، انتشارات دانشگاه تهران، نرم افزار حکمت اسلامی.
[31] نهج البلاغه، خطبه 184، ص 617.
[32] یوسف، آیه 23.
[33] نساء، آیه 95. "خدا جهاد کنندگان را بر آنها که از جهاد سرمى تابند، به مزدى بزرگ برترى داده است."
[34] توبه، آیه 111.
[35] بحارالانوار، ج 70، ص 106.
[36] مائده، آیه 32.
[37] انفال، آیه 36.
[38] نازعات، آیات 37 ـ 39.
[39] تفسیر نمونه، ج 12، ص 98، اقتباس.
[40] اسراء، آیه 29.
[41] الهامی نیا، علی اصغر، جوانان و تعاملات اجتماعی، ج 2، مبحث ایثار، با حذف و اضافات
[42] شرح غررالحکم، ج 4، ص 326.
[43] بوى خوش آرزوها، محسن کهترى، ص 54. بنقل از کتاب جوانان و تعاملات اجتماعی.
[44] شرح غررالحکم، ج 1، ص 300.
[45] همان، ج 3، ص 227.
[46] ترجمهغررالحکمودررالکلم(محلاتى)، ج 1، صفحهى 27، ح 3001.
[47] همان منبع، ج 1، صفحهى 28، ح 1993.
[48] سوره توبه، آیه 112.
[49] اصول کافی، ج 2، صص 77 و 78، ح 9.